گرامیداشت روز زمین با مرور 5 داستان شگفت انگیز از نشنال جئوگرافی
به گزارش تور بالی اندونزی، این روزها به لطف طیف وسیعی از تهدیدات زیست محیطی، به نظر می رسد حفظ زمین و محیط زیست آن از اهمیت بالایی برخوردار باشد.
در گرامیداشت روز زمین، سیاره ای که دست و دلبازانه به ما هستی بخشیده است؛ به سراغ نشنال جئوگرافی رفته و به مرور داستان های افرادی خواهیم پرداخت که تأثیری مهم در حیات سبز کره خاکی ما داشته اند. چه با کاشت و پرورش گیاهان، حمایت کردن از آن ها و حتی بالا رفتن از درختان!
زمین ما در مقایسه با بسیاری از سیارات منظومه شمسی عمر بالایی ندارد، اما این عمر به نسبت کوتاه به لطف فعالیت های مخرب بشر به سرعت در حال کوتاه شدن است. واقعیت این است که انسان مدت هاست خواسته یا ناخواسته لطماتی جبران ناپذیر به حیات این کره وارد و نه تنها ادامه حیات خود، که بقای نسل بسیاری دیگر از گونه های گیاهی و جانوری ساکن زمین را با مشکل روبرو نموده است.
حرص و طمع سیری ناپذیر انسان برای بهره برداری بی رویه از منابع موجود در کنار آلودگی های زیست محیطی، جنگل زدایی و در مقابلش بیابان زایی و هزاران شاهکار ناخوشایند دیگر دست به دست هم داده و محیط زیست ما به نابودی کشانده است. ما بی توجه به نتایج تصمیات مان تنها به سودهای مقطعی اندیشیده و در نهایت حتی به حق زندگی نسل های آینده بی توجهیم.
اما در کنار بسیاری از افرادی که بی رحمانه به تخریب محیط زیست مشغول هستند انسان های نیک اندیشی نیز حضور دارند که از تمام توش و توان خود برای یاری به زمین، محیط زیست، طبیعت و حیات جانوران دیگر استفاده نموده و بی هیچ چشمداشتی، به نجات این سیاره دوست داشتنی آمده اند.
در ادامه توجه شما عزیزان را به مرور 5 داستان شگفت انگیز جلب می کنیم که به نوعی در گرامیداشت حضور سرسبز درختان و مردمانی بازگو می شوند که عشق خود را به زیباترین شکل ممکن به زمین نشان داده اند.
نوجوانی که هدفش کاشت بیش از 14 میلیارد درخت است
فلیکس فینکبینر (Felix Finkbeiner) از جمله نوجوانانی است که نگاهی خاص به حفظ محیط زیست این سیاره داشته و از این رهگذر نقشی مؤثر در آگاهی رسانی پیرامون مسائل زیست محیطی و تشویق و ترغیب بزرگسالان به توجه به این مهم ایفا نموده است.
در واقع او از دوران کودکی آغاز به کاشت درختان کرد تا به نحوی به مقابله با اثرات مخرب تغییرات اقلیمی روی اکوسیستم زمین بپردازد. این نوجوان خلاق و هوشمند آلمانی تنها 9 سال سن داشت که در مجمع عمومی سازمان ملل حضور یافته و از بی توجهی و انفعال بزرگسالان نسبت به حفظ این سیاره برای نسل های بعد انتقاد کرد.
اما او تنها به انعکاس اختلاف نظر خود در خصوص حفظ و حراست از این سیاره اکتفا ننموده و در عوض سازمان غیر انتفاعی نهال برای زمین (Plant-for-the-Planet) را تأسیس کرد که هدفش هم افزایش آگاهی عمومی در خصوص مسائل زیست محیطی بوده و هم در عین حال کمپینی برای کاشت درختان بود.
این کودک خلاق در همان زمان اشاره نمود:
ما می دانیم که بزرگترها از چالش های موجود اطلاع دارند، بعلاوه می دانیم که آنها راهکار مسائل را نیز می شناسند. فقط پرسش این است که چرا واکنش آنها اینقدر کند است؟
این مؤسسه در ادامه دست به همکاری مشترک با کمپین میلیاردی کاشت درخت سازمان ملل زد. به همین مناسبت آنها هدفی نو برای خود تعریف کردند و آن کاشت یک تریلیون درخت یا در حدود 150 درخت برای هر نفر در سال است.
سازمان نهال برای زمین که دفترش در شهر مونیخ آلمان واقع شده است، با فکر یک کودک شکل گرفت؛ اما اکنون 67 هزار عضو دارد. این کمپین تا به امروز بیش از 15 میلیون درخت در گوشه و کنار دنیا کاشته و از این رهگذر نقشی مؤثر در بهبود شرایط محیط زیستی کره زمین ایفا نموده است. اینگونه است که یک کودک 9 ساله راهی برای تغییر این دنیا به سیک و سیاق خود یافته و مبدل به سرمشقی قابل ستایش برای دیگران می گردد.
اراده ای آهنین برای نجات زادگاه
یک مرد هندی به تنهایی یک جنگل درخت کاشته که از نظر وسعت از سنترال پارک نیویورک بزرگ تر است. جاداو پاینگ (Jadav Payeng) از سال 1979 آغاز به پیاده کردن ایده ذهنی خود کرد. ایده ای که به منظور نجات جزیره زادگاهش از خطرات ناشی از فرسایش زمین ارائه شده بود.
جزیره ماجولی (Majuli) در هند بزرگ ترین جزیره رودخانه ای دنیا است که مدتی است به علت تغییرات اقلیمی، مبدل به یک تالاب گسترده شده است. رودخانه براماپوترا (Brahmaputra) که در اطراف جزیره جریان دارد، باعث فرسایش تدریجی خطوط ساحلی آن شده است به طوری که هم اکنون نرخ این فرسایش با سرعت ثابت رو به افزایش است.
این جزیره سکونتگاه 150 هزار نفر است که از سال 1917 تا به امروز دست کم بیش از نیمی از زمین های خود را به علت همین فرسایش تدریجی از دست داده اند. اما پاینگ در این زمینه بسیار مدرن و امروزی اندیشیده و برای حفاظت از زادگاه خود دست به ابتکاری جالب توجه زد.
او تصمیم گرفت برای جلوگیری از فرسایش خاک، اقدام به کاشت درختان کند. در طول سال ها درختکاری اکنون او جنگلی کاشته که وسعتی بیش از سنترال پارک را به خود اختصاص داده است. این جنگل هم اکنون زیستگاه جانوران گوناگونی همانند فیل، کرگدن، ببر و آهو است. اما ظاهرا طمع انسان ها سرانجام ناپذیر است، چرا که اکنون این مرد با چالشی نو روبرو شده است. او حالا باید از این جانوران در معرض خطر محافظت کند، چرا که عده ای انسان سودجو برای منافع مالی خود در پی تعدی به این جنگل و ساکنان آن هستند.
مردی که درختان گیلاس را به واشینگتن دی سی آورد
دیوید فیرچایلد (David Fairchild) یک کارشناس اصلاح نباتات بود که در اوایل دهه 1900 برای دولت آمریکا فعالیت می کرد. در همان زمان او آغاز به وارد کردن انواع میوه و نیز گیاهان غیر بومی به ایالات متحده نموده و آنها را به مردم آمریکا معرفی کرد. در طول دوران فعالیتش، فیرچایلد نزدیک به دویست هزار گونه گیاهی نو را به مردم آمریکا معرفی کرد که از آن جمله می توان به میوه هایی همانند هلو، آووکادو و انبه، خرما، بامبو، پسته و دانه سویا اشاره نمود. در این بین بود که او تصمیم گرفت درختان گیلاس ژاپنی را نیز به هموطنانش نشان دهد.
او پیشتر شانس تماشای این درختان زیبا را در ژاپن پیدا نموده و مجذوب زیبایی تماشایی و مبهوت نماینده آنها شده بود. در ابتدا فیرچایلد تعدادی از این درختان را برای کاشت در اطراف خانه اش در شهر Chevy Chase در استان مریلند سفارش داد. این امر با اقبال خوب مردم روبرو شد که برای تماشای نخستین به شکوفه نشستن درختان به آنجا آمدند. به همین دلیل فیرچایلد 300 اصله نهال گیلاس ژاپنی را به شهر خود هدیه داد.
از سوی دیگر او در واشنگتن دی سی فعالیت می کرد که در آن موقع شهر چندان زیبا و دوست داشتنی نبود. به همین دلیل فیرچایلد تصمیم گرفت با همراهی کسانی همانند الیزا سیدمور (Eliza Scidmore) پای درختان گیلاس را به واشنگتن نیز باز کند. این ایده با حمایت رئیس جمهور و خانم تافت که تازه وارد کاخ سفید شده بود محقق شد. به ویژه از آن جهت که آنها دوست داشتند روابط دیپلماتیک خود با ژاپن را توسعه دهند. به همین دلیل هزاران درخت گیلاس سفارش داده شد.
نخستین کوشش آنها برای انتقال درختان به آمریکا با شکست روبرو شد، چرا که نهال ها به خوبی بسته بندی نشده و آلوده به انگل بودند. کوشش دوم اما توأم با موفقیت بود و خوشبختانه تا به امروز و با گذشت بیش از صد سال، این درختان زیبا با شکوفه های سحرانگیز و لطیف خود، زیبایی خاصی به فصل بهار واشنتگتن هدیه داده اند.
در سال 1983 و در احترام به کوشش های این مرد برای شناساندن گونه های نو به مردم آمریکا، یک باغ گیاه شناسی به نام او نامگذاری شد.
به خطر انداختن زندگی برای کاشت درختان کریسمس
ساکنان دهکده ای در گرجستان زندگی خود را برای فراوری و کشت درختان کریسمس به خطر می اندازند. Nordmann fir گونه ای از درختان کریسمس اروپایی است که در دره Racha واقع در ناحیه ای کوهستانی در گرجستان رشد و نمو می نمایند. اما فرآیند برداشت دانه های این کاج بیشتر به ماجراجویی غرب وحشی شباهت دارد تا به جای آوردن یک سنت باستانی ایام تعطیلات.
مردم ساکن در این نواحی بدون هیچ تجهیزات خاصی از درختان مذکور بالا می فرایند. با این حساب اغلب آنها زندگی خود را برای این کار به خطر می اندازند تا میوه های کاجی که در نوک درختان رشد نمودهاند را جمع آوری نمایند. این مخروط های کاج حاوی دانه های این گونه از درخت است که مجددا در اختیار شرکت های بزرگ قرار می گیرد تا برای فصل بعدی کریسمس اقدام به کاشت درختان تازه نمایند.
در مقابل این کار خطرناک، ظاهرا دستمز ناچیزی به این افراد پرداخت می گردد. این درحالی است که کارشناسان معتقدند این کار خطرناک دست کم نیازمند حقوق و مزایای بیشتری است.
مایکل کراس (Michael Kraus) هماهنگ نماینده و مدیر برداشت دانه های کاج در این رابطه می گوید:
برای بسیاری کریسمس به معنای تولد عیسی مسیح است. این در حالی است که مردمی جان خود را به خطر می اندازند تا درختان کریسمس به اتاق های نشیمن شما راه پیدا نمایند و این حقیقتا دیوانه نماینده است
مردی که تصمیم دارد لندن را به یک پارک بزرگ تبدیل کند
کارشناس نشنال جئوگرافی و عکاس فعال دانیل ریون الیسون (Daniel Raven-Ellison) تنها به کاشت درختان به صورت شخصی اکتفا نمی نماید، او در عین حال توجه خود را معطوف میلیون ها درختی نموده که در گوشه و کنار شهر زادگاهش یعنی لندن، رشد و نمو نموده اند. هدف او از این توجه استفاده از آنها به عنوان بخشی از مبحث تبدیل این شهر به یک پارک ملی بزرگ است.
در کوشش برای بازتعریف واژه پارک ملی، ریون الیسون امیدوار است تا بانی ایجاد پارک های بیشتری شده و از این راه زندگی روزمره مردم در گوشه و کنار دنیا را تحت تأثیر قرار دهد. هم اکنون لندن دارای 47 درصد فضای سبز است که رقمی چشمیگر به نظر می رسد. الیسون معتقد است با توجه به تنوع زیستی بالای این شهر، تبدیل شدن لندن به یک پارک ملی شهری به نوعی تشویق سیاستمدارن و فعالان حوزه محیط زیست به حمایت از این گونه های وحشی موجود است. الیسون امیدوار است مردم از این راه به ارزش والا و منافع چشمگیر حفاظت از طبیعت و به ویژه درختان پی برده و پیوند آنها با محیط زیست قوی تر گردد.
به هر حال در کنار هزاران تصویر دردناک از تخریب محیط زیست و نابودی سیاره زمین، آگاهی از کوشش مردم برای حفظ و حراست گونه های گیاه، احترام به طبیعت، تشویق دیگران به محافظت از محیط زیست و افزایش آگاهی عمومی نسبت به مسائل موجود، بارقه ای از امید را در قلب های بسیاری از دوستداران این سیاره روشن می نماید. امیدواریم بیش از پیش مستمع اخبار این چنینی باشیم.
نظر شما در خصوص ایده های این افراد چیست؟ راضی می شویم مستمع نظرات شما عزیزان باشیم.
منبع: کجارو / news.nationalgeographic.com